1 هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
2 لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح دست از کباب دار، که زهرست توامان
3 با کام خشک و با جگر تفته درگذر ایدون که در سراسر این سبز گلستان
4 کافور همچو گل چکد از دوش شاخسار زیبق چو آب بر جهد از ناف آبدان
1 شاهی، که به روز رزم از رادی زرین نهد او به تیر در پیکان
2 تا کشتهٔ او ازان کفن سازد تا خستهٔ او ازان کند درمان
1 یاد کن: زیرت اندرون تن شوی تو برو خوار خوابنیده، ستان
2 جعد مویانت جعد کنده همی ببریده برون تو پستان
3 پیر فرتوت گشته بودم سخت دولت او مرا بکرد جوان
1 یخچه میبارید از ابر سیاه چون ستاره بر زمین از آسمان
2 چون بگردد پای او از پای دار آشکوخیده بماند همچنان
1 ای مج، کنون تو شعر من از بر کن و بخوان از من دل و سگالش، از تو تن و روان
2 کوری کنیم و باده خوریم و بویم شاد بوسه دهیم بر دو لبان پریوشان
1 خلخیان خواهی و جماش چشم گرد سرین خواهی و بارک میان
2 کشکین نانت نکند آرزوی نان سمن خواهی گرد و کلان
1 چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟ چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
2 یکی اندر دهان حق زبانست یکی اندر دهان مرگ دندان
1 خواهی تا مرگ نیابد تو را خواهی کز مرگ بیابی امان
2 زیر زمین خیز و نهفتی بجوی پس به فلک برشو بی نردبان
1 ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو آهویی نام نهاده یکران
2 آفتابی، که ز چابک قدمی بر سر ذره نماید جولان
1 جمله صید این جهانیم، ای پسر ما چو صعوه، مرگ بر سان زغن
2 هر گلی پژمرده گردد زو، نه دیر مرگ بفشارد همه در زیر غن