18 اثر از روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رضاقلی خان هدایت / تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت / روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین

روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

اصلش از لاهیجان رشت و نامش شیخ محمدعلی و از متأخرین است. در اواخر دولت صفویه ظهور نموده و صاحب کمالات صوری و معنوی بوده و خطوط را نیکو رقم می‌نمود. آذربایجان و خراسان و عراق و فارس را سیاحت کرده و از راه لارستان و بندر عباسی روی به هندوستان آورد. در دهلی توطن گزید و معروف اهالی آن بلاد گردید. اعاظم آن بلد را مراد و طلاب را محل اعتماد و جمعی را به خدمتش اعتقاد به هم رسیده. دیوانش ملاحظه و این ابیاتش منتخب شد: ,

2 با هرچه بود انس تو جای تو همان است هر چیز هوای تو خدای تو همان است

3 کودک مشیمه را نشمارد به خویش نیک دنیا به چشم مردم دنیا حقیر نیست

4 از صحبت صوفی منشان سوخت دماغم ای باده پرستان ره میخانه کدامست

و هُوَ مولانا حسین بن حسن از اکابر علما و اماجد فضلا و اعاظم عرفا بوده. دست ارادت به جناب شیخ ابوالوفای خوارزمی که از مشایخ سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه بوده، داده است و حسب الاجازهٔ وی پا در بیابان سیر وسلوک نهاده. به یمن همت وی طی مقامات طریقت و تحصیل معارف حقیقت کرده. تألیفات و تصنیفات دلپسند دارد. از جمله: شرحی مسمی به جواهرالاسرار بر مثنوی جناب قطب المحققین و فخر العارفین مولانا جلال الدین محمد مولوی رومی نگاشته و در سنهٔ ۸۳۹ رایت سفر آخرت افراشته. از اشعار آن جناب است: ,

2 ای دور مانده از حرم خاص کبریا سوی وطن رجوع کن از خِطّهٔ خطا

3 بگذر ز دلق کهنهٔ فانی که بیش ازین بر قامت تو دوخته‌اند از بقا قبا

4 بزدای زنگ غیر به غیرت ز روی دل کایینهٔ دل است نظرگاه پادشا

از شیخ زادگان آن ولایت و آن از قرای اصفهان و آن جناب خود نیز مقام شیخی داشته. عارفی مجرد و عاشقی موحد بود. در سنهٔ ۱۰۳۷ رحلت نموده. این رباعی از او است: ,

2 در مذهب دل گفت و شنید دگر است شبلی و جنید و بایزید دگر است

3 کاری نگشاید ز نماز من و تو درگاه قبول را کلید دگر است

4 در مذهب اهل درد آن کس مرد است کز خلق مجرد ز علایق فرد است

از فصحای شعرای اعراب و از فضلای ندمای اصحاب و مداح حضرت نبوی صلعم و قصاید عالیه در نعت حضرت ختمی مآب عرض نموده. حالاتش در کتب تواریخ مسطور و ابیاتش در السنه و افواه، مذکور است. وقتی جناب عارف حقّانی، حارثه را که از اصحاب است، حالتی ظاهر شده و بی خودی سرزده، در هنگام جولان از پا افتاده و حضرت امیرالمؤمنین علیؑسر او را بر زانوی مبارک گذارده تا به حال آمد. حسان حاضر و ناظر بود این چند بیت را بدیهةً در تعریف عرفا عرض نمود و از حضرت رسالتؐتحسین شنود. راوی این روایت عبداللّه بن عباس رضی اللّه عنه است و در اغلب کتب مندرج است و فقیر در مثنوی هدایت نامه به تفصیل منظوم نموده. ,

غرض، آن ابیات این است: ,

3 قُلُوبُ العارِفینَ لَهَا عُیُونُ یَرَی مَالاَ یَراهُ النّاظِرِیْنا

4 وَاَلْسِنَةُ بِسِرٍّ قَدْیُناجی تَغَیَّبَ عَنْکِرامِ الکاتِبِیْنا

امیر یمین الدین خسرو بن امیر محمود از مشاهیر امرا و شعرا بوده. پدرش از ترکستان و از طایفهٔ لاچین و سالها در دهلی به منصب امارت بر همگنان مباهی بوده. از سلطان محمد تغلق شاه الطاف دیده. عاقبت در غزوهٔ کفره شهید گردید و خلف الصدق او خسرو به مرتبهٔ امارت سربلند و از مراحم سلطانی بهره‌مند آمد. بنا بر ضیاء فطرت و صفای طویت همت بلندش به امارت ظاهر قناعت ننمود. طالب خسروی معنوی و امارات خسروی گردید، نعمت فقیری را بر امیری و دولت اُخروی را بر خسروی راجح دید. لاجرم دست به دامن شیخ کرام شیخ نظام که سر حلقهٔ اولیای زمان و سردفتر اصفیای آن دوران بود زد و از وارستگان شد. چنانکه شیخ نظام می‌گفتی امید است که مرا به سوز سینهٔ این ترک بخشند. پانصد هزار بیت شعر دارند. با شیخ سعدی صحبت داشته. هفتاد و چهار سال عمر کرده. در سنهٔ ۷۲۵ در مقبرهٔ شکرگنج مدفون شد: ,

2 ای عشق کار تو به چو من ناکسی فتاد گویا کسی نماند جهان خراب را

3 پند کسم به دل ننشیند که دل ز عشق پر شد چنانکه جای نمانده است پند را

4 بر درش مردم و آن خاک بر اعضای منست هم به خاک سر آن کو که مشویید مرا

از مشاهیر ارباب عرفان و ایقان و ازمداحان سلطان ابوسعید خان. آخر ترک و تجرید گزید وبه خدمت جمعی از مشایخ رسید. سر ارادت بر آستان جناب عارف ربانی شیخ رکن الدین علاءالدوله سمنانی نهاد و به مدارج حقیقت و طریقت او را مدارج دست داد. شاعری فصیح است و دیوان دارد، دیده شده است. مثنوی روضة الانوار و مثنوی همای و همایون از اوست. وفاتش در سنهٔ ۷۴۲ مضجعش در تنگ اللّه اکبر شیراز. ,

2 همه را گل به دست و ما را خار همه را بهره گنج و ما را مار

3 یار در پیش و ما قرین فراق باده در جام و ما انیس خمار

4 بار ما شیشه و گریوه بلند خر ما لنگ و راه ناهموار

از افاضل روزگار و از عرفای والامقدار بوده. خدمت بسیاری از مشایخ طبقهٔ صوفیه را نموده. در سنهٔ خمسین در اصفهان زاویه نشین گردید و سی سال به انزوا گذرانید. اوقات خود را تبعیض کرده، سهمی را به ذکر و فکر و عبادات و ریاضات مشغول نموده و سهمی را مصروف کتابت کتب علمیه و در نهایت حسن خط قریب به هفتاد جلد کتاب به خط خود بر طلبهٔ علوم وقف فرموده. رسالهٔ زاد السبیل در آداب السّلوک و رساله در علم مناظر و مرایا نوشته و متن کافیه ابن حاجب را در کمال بلاغت به فارسی منظوم فرموده، غرض، از کاملین بود و این رباعی از اوست: ,

2 ای شوخ بیا در دل درویش نشین ای کان نمک بر جگر ریش نشین

3 در هجر تو دامنم گلستان شده است یک دم به کنار کشتهٔ خویش نشین

از اهالی شهر مذکور و به کمالات صوریه و معنویه مشهور. عاشقی مجرد و سالکی موحد بوده و علی قلیخان لگزی این اشعار مشهور را در تذکرهٔ خود به نام او قلمی نموده: ,

2 ای تیر غمت را دل عشاق نشانه خلقی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

3 گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که ترا می‌طلبم خانه به خانه

4 مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

فقیری آگاه و طالب صحبت اهل اللّه بوده و در اقالیم مختلفه سیاحت می‌نموده. آخرالامر در هندوستان درگذشت. این رباعی از او نوشته شد: ,

2 ماییم که نوحه مایهٔ شادی ماست در عشق اسیر بودن آزادی ماست

3 هر غمزه که خون ما خورد مرهم دل هر عشوه که راه ما زند هادی ماست

وهُوَ فخرالعارفین و زین الواصلین سید نظام الدین محمود واعظ الملقب به داعی الی اللّه. از سادات حسینی و سلسلهٔ نسبش به نوزده واسطه منتهی گردد به زید بن علی و اجداد او را در انساب همه داعی لقب بوده. غرض، سید، فاضل و کامل و صاحب مقامات و کرامات عالیه بوده و جمعی کثیر از مشایخ معاصرین خود را دیده. ارادت و اخلاص جناب شاه نورالدین نعمة اللّه کرمانی قدّس سرّه گزیده و از اکابر خلفای آن جناب گردیده و جمعی از اعاظم عارفین و کبرای اهل یقین را ملاقات کرده و صحبت داشته و جناب شیخ ابواسحق بهرامی شیرازی که شیخ او بوده، او را ترغیب نمود که به کرمان رفته فیض ارادت جناب شاه نعمت اللّه را دریابد و او متابعت کرده، بعد از وصول گفته: ,

2 شدم به خطّهٔ کرمان و جانم آگه شد که مرشد دل من شاه نعمت اللّه شد

شیخ ابواسحق بهرامی و سلطان سید احمد کبیر را در منظومات خویش ستوده ونیز شیخ حدیث وی شیخ احمد عشق نامه. شرح بر گلشن راز نگاشته موسوم است به نسایم گلشن. شرحی هم به خواهش سید ابوالوفاء مرید خود که قبرش در خارج شیراز است بر مثنوی مولوی نوشته. به غیر این‌ها رسالات بسیار دارد که اسامی بعضی از آنها چنین است: رسالهٔ خیرالزّاد عربیّاً و فارسیّاً، کتاب محاضر السیر فی احوال خیر البشر نظماً و نثراً، رسالهٔ بیان عیان فی الحقایق، رسالهٔ جواهر الکنوز در شرح رباعیات سعدالدین حموی، رسالهٔ نظام و سرانجام مشتمل بر ده جام، رسالهٔ ثمرة الجیب عربیّاً، رسالهٔ قلب و روح عربیّاً، رسالهٔ مرآة الوجود فارسیاً، رسالهٔ چهار مطلب، رسالهٔ الفواید فی نقل العقاید، رسالهٔ اشارة الثقال، رسالهٔ ترجمة الاخبار العلوّیة، اسوة الکسوة، معرفة النفس، تلویحات الحرمیّه، سلوة القلوب، رسالهٔ الشَّد متعلقة بالعد مبنی بر دوازده فصل در طریقت، مراشد الرموز، لطایف راه روشن، کلمات باقیه و رسالهٔ کمیلیه، دیباچهٔ جمال و کمال، تحریر الوجود المطلق، ترجمهٔ رسالهٔمحی الدین، رسالهٔ لمعه، رسالهٔ فی المعنی المحبه، تحفة المشتاق، کشف المراتب، اصطلاحات دُرّ البحر فی معنی بیت العطار، رسالهٔ اوراد، تاج نامهٔ شجریه، رسالهٔ قلهاتیه، رسالهٔ طراز الایاله، رسالهٔ رضاییه، رسالهٔ ولایة. چون دیوان آن جناب کمیاب و رسالاتش بی حساب و ذکرش در کمتر کتاب بود اسامی آنها را قلمی نمود. مدت عمر آن جناب زیاده از پنجاه و هفت سال. در سنهٔ ۸۶۷ وفات یافت. مزارش در خارج شیراز و زیارت گاه اهل نیاز است و از اشعار اوست: ,

4 به پای دل سفر کن گر هوای ملک جان داری نداری در قدم یک گام لیکن صد زبان داری

آثار رضاقلی خان هدایت

18 اثر از روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی