18 اثر از روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار رضاقلی خان هدایت / تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت / روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین

روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

از قصبهٔ مذکور و به علی شاه مشهور بوده. در اصفهان گیوه دوزی می‌نموده. تحصیلی نکرده اما ذوقی داشته. مردی درویش مشرب و از اهل طلب است. با حکیم شفایی معاصر بوده. از اشعار اوست: ,

2 نه شکوفه‌ای نه برگی نه ثمر نه سایه دارم همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

3 چگونه کعبه نپوشد لباس ماتمیان که خانه‌ای چو دلش در مقابل افتاده است

4 از جنون عشق زنجیری که در پای منست چشم‌ها بگشوده وحیران سودای منست

در بدو حال، مداح سلطان ارسلان بن طغرل سلجوقی بود. آخرالامر به سبب صفای طینت بلکه محض توفیق حضرت احدیت دست ارادت به شیخ معین الدین حموی عم شیخ سعدالدین حموی داده و پا در مرحلهٔ سلوک و مجاهده نهاده. در اندک زمانی عارج معارج عرفان وناهج مناهج ایقان گردید. غرض، جناب وی از شعرای فصیح اللسان و از فصحای عذب البیان بوده و از فنون شاعری اغلب فکر قصیده می‌فرموده. در موعظه و نصیحت اشعار خوشگوار دارند. در اواخر دولت سلاجقه به عالم بقا توجه کردند. از ایشان است: ,

2 دلی که سغبهٔ این زال عشوه گر باشد به جان ز بوالعجبیهاش صد خطر باشد

3 درین زمانه نیابند محرمی چون شب که همچو صبح به آخر نه پرده در باشد

4 به نور باصره غره مشو که مرد صفا به روشنایی دل ره به عالم ان برد

وهُوَ امام الدّین ابوالقاسم. گویند عارفی فاضل بوده. شرح صغیرو شرح کبیر ازتصنیفات اوست. وفاتش در سنهٔ ۶۳۳ در قزوین واقع گردید. صاحب گزیده او را قزوینی داند و پدرش ابوسعید رافعی را از طایفهٔ اعراب خواند. باری از اوست. این ابیات از او نوشته شد: ,

2 در جامهٔ صوف بسته زنار، چه سود در صومعه رفته دل به بازار، چه سود

3 زآزار کسان راحت خود می‌طلبی یک راحت و صد هزار آزار چه سود

4 رخت دلم هرچه بود، عشق به غارت ببرد صبرنه‌راهی‌است خوار، عشق نه راهی است خرد

وهُوَ شیخ رضی الدّین علی لالاخلف الصدق شیخ سعید بن عبدالجلیل لالای غزنوی است و شیخ سعید مذکور عم زادهٔ جناب حکیم مشهور سنائی غزنوی است و شیخ علی لالا مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری. گویند در پانزده سالگی شیخ نجم الدّین را به خواب دید و به طلب او سالها گردید. به خدمت صد شیخ، زیاده رسید. آخر جناب شیخ نجم الدّین را دریافت و به امر او به هندوستان رفته به خدمت شیخ ابورضای رتن، به قولی از حواریون حضرت عیسی و به قولی از اصحاب جناب ختمی مآب بوده و یکهزار و چهارده سال عمر نموده. تفصیل این اجمال در کتب این طایفه تصریح و تصحیح یافته است. غرض، شیخ از اعاظم مشایخ بود و از صد و شصت و چهار شیخ، خرقهٔ تبرک گرفته. آخرالامر در سنهٔ ۶۴۳ به حق پیوست. مدفنش در حوالی اصفهان و به گنبد لالا مشهور است. آن جناب گاهی خیال نظمی می‌فرموده‌اند. این دو رباعی از ایشان است: ,

2 عشق ارچه بسی خون جگرها دهدت می‌خور چو صدف که هم گهرها دهدت

3 هرچند که بار عشق باری است عظیم چون شاخ بکش یار، که برها دهدت

4 هم جان به هزار دل گرفتار تواست هم دل به هزار جان خریدار تو است

ابومحمد نام داشت و پدرش ابی نصر بقلی بوده و خود به شیخ شطاح معروف است. از اوست: ,

2 اگر آهی کشم صحرا بسوزم جهان را جمله سر تا پا بسوزم

3 بسوزم عالم ار کارم نسازی چه فرمایی بسازی یا بسوزم

4 دل داغ تو دارد ار نه بفروختمی در دیده تویی اگر نه بردوختمی

اسم شریفش میرزا محمد رضی از سادات رفیع الدرجات آرتیمان، مِنْمحال توسرکان مِنْتوابع همدان. سیدی است صاحب ذوق و حال و عارفی باافضال. در معارف الهیه، مسلم افاق و در مدارج حقانیه درعالم، طاق. معاصر شاه عباس ماضی صفوی و والد میرزا ابراهیم متخلص به ادهم است که از شعراست. یک هزار بیت دیوان دارند. تیمناً و تبرّکاً برخی از اشعارش نوشته می‌شود: ,

2 بس که بر سر زدم ز فرقت یار کارم از دست رفت و دست از کار

3 مشربم ننگ و عشقِ شورانگیز مرکبم لنگ و راه ناهموار

4 ای که در عشق دم زنی به دروغ خویش را هرزه می‌کنی آزار

اسمش میر محمدعلی و از اماجد سادات سیالکوت از بلاد آن ولایت. گویند مرد صاحب حالی و فقیر ستوده خصالی بود. در نهایت زهد وذوق و قناعت و وارستگی به سر می‌برده. در سنهٔ ۱۱۵۰ به رحمت حق پیوست. این بیت از اوست: ,

2 جز هوایی نبود این همه ما و من ما خالی از تن چو حباب آمده پیراهن ما

اصلش از قصبهٔ نائین و خود از محققین. عارفی آگاه، عاشقی صاحب پایگاه، صاحب علوم معنوی و صوری و مظهر تجلیات آثاری و نوری طالب مشاهده. معاصر صفویه بوده است. این رباعی از او نوشته می‌شود: ,

2 این قوم که در پناه ریش آمده‌اند گرگند که در لباس میش آمده‌اند

3 برگشته ز اسلام و به خویش آمده‌اند پس رفته و در گمان که پیش آمده‌اند

اسم شریفش شیخ نجم الدین و از اکابر عارفین. بعضی از اشعارش را در آتشکده به نام شیخ نجم الدین رازی ثبت کرده‌اند. آنچه بر فقیر از کتب ظاهر شده اشعار از آن جناب می‌باشد و مشتبه شده است. لهذا این چند بیت و چند رباعی به نام او نوشته شد: ,

2 دشمن ما را سعادت یار باد روز و شب با عز و نازش کار باد

3 هر که کافر خواند مارا، گو بخوان او میان مؤمنان، دیندار باد

4 هرکه خاری می‌نهد در راه ما خار ما در راه او گلزار باد

از اکابر مشایخ سلسلهٔ علیّهٔ سهروردیه است و نسبت ارادت وی بدین نسبت است. وی مرید شیخ عبدالرحمن نظری بوده و او مرید شیخ جمال الدین و او مرید شیخ حسام الدین و او مرید شیخ عبدالصّمد و او مرید شیخ نجیب الدّین علی سرخسی و او مرید شیخ شهاب سهروردی و او مرید شیخ نجیب سهروردی و او مرید شیخ احمد الغزالی و او به چند واسطه به شیخ معروف کرخی بوّاب و مرید حضرت امام همام علی بن موسی الرضا منتهی می‌شود. وفات جناب شیخ در دوم شوّال در سنهٔ ۸۳۳، تیمّناً و تبرّکاً از او نوشته شد: ,

2 آتش به من اندر زن سوز دلم افزون کن این دود وجودم را از روزنه بیرون کن

3 تو خود آیینه‌ای، در خود نظر کن که بینی عاقبت روی نکویی

آثار رضاقلی خان هدایت

18 اثر از روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی