- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز زلف پرشکن بتخانه چین است پنداری ز خال مشکبو آهوی مشکین است پنداری
2 چنان شد از شراب لعل رنگین چشم مخمورش که هر مژگان شوخش تیغ خونین است پنداری
3 رسا افتاده است از بس کمند زلف مشکینش همیشه پشت پای او نگارین است پنداری
4 نگه دارد خدا از چشم بد، رعناییی دارد که بر روی زمین در خانه زین است پنداری
5 ازان رخسار عالمسوز در دل آتشی دارم که هر مو بر سر من شمع بالین است پنداری
6 نپردازد به خار پای خود از بی دماغی ها ز شبنم چشم گل در راه گلچین است پنداری
7 شکوهی در نظر جا کرده از حسن گرانسنگش که با شوخی سراپا کوه تمکین است پنداری
8 بهاران رفت و بلبل مهر از لب برنمی دارد گل این بوستان گوش سخن چین است پنداری
9 ز بس نازک شده است از گریه صائب پرده چشمم نگه در دیده من خواب سنگین است پنداری