- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلفت که همچو شام غریبان گرفته است صبح نشاط در ته دامان گرفته است
2 از دست رستخیز حوادث کجا رویم؟ ما را میان بادیه باران گرفته است
3 (این سهو بین که دیده حق ناشناس من روی ترا برابر قرآن گرفته است)
4 از ابر نوبهار چمن جان گرفته است گلزار رنگ چهره مستان گرفته است
5 از بس که نوبهار به تعجیل می رود شاخ از شکوفه دست به دندان گرفته است