1 شانه زند چو کلک من طره مشکفام را سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را
2 فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟ سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را
3 مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان کی به بهشت می دهم حلقه چشم دام را
4 در ته پای سرو می نشأه بلند می دهد ساقی سبز خوش بود باده لعل فام را
5 تیغ دو دسته گر زند خار به چشم روشنم شعله من نمی کشد دشنه انتقام را
6 رحم به تیره روزی صائب دلشکسته کن دور کن از عذار خود طره مشکفام را
دیدگاهها **