-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زمی شد چهره آن مهرعالمتاب روشنتر چراغ آسمانی می شودازآب روشنتر
2 کدامین آتشین رخساره می آیدبه بالینم؟ که از عینک مرا شد پرده های خواب روشنتر
3 چراغ مسجد ازتاریکی میخانه افروزد شب آدینه باشد گوشه محراب روشنتر
4 مشو با روشنی از صحبت روشندلان غافل که درآیینه گوهر نماید آ ب روشنتر
5 درگوشش به چشم حلقه زلف آب گرداند که دیده است اختر ازخورشیدعالمتاب روشنتر؟
6 ندارد گردکلفت برجبین آیینه قانع که آب چشمه ساران است از سیلاب روشنتر
7 چنان کز رشته بسیار گردد نور شمع افزون مرا دل گردد از جمعیت احباب روشنتر
8 کدامین گوهر شب تاب ازین دریا فروزان شد؟ که ازفانوس آید درنظر گرداب روشنتر
9 فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر
10 اگرچه آب گردد صاف از استادگی صائب زموج بیقراری شد دل بیتاب روشنتر