- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زکات صحت جسم است خسته پرسیدن نگاهبانی عمرست پیش پا دیدن
2 اگر چه خواب ترا نیست بخت بیداری مدار دست ز تمهید چشم مالیدن
3 به هیچ عذر نمانده است دسترس ما را به غیر ناخن خجلت زمین خراشیدن
4 چه میوه های گلوسوز در قفا دارد به خاک ره زر خود چون شکوفه پاشیدن
5 مشو ز لغزش پا ناامید در ره عشق که قطع می شود این ره به پای لغزیدن
6 خموش باش که سنجیدگان عالم را سبکسری است به میزان خویش سنجیدن
7 بپوش چشم خود از عیب مردمان صائب ترا که نیست میسر برهنه پوشیدن