1 زآتش گل به اعجاز رخ نیکو برویاند گل از آتش به سحر نرگس جادو برویاند
2 سپند از آتش و خال از رخ و از دل سویدا را اگر خواهد به حکم گوشه ابرو برویاند
3 به دست کوته ما ای تغافل پیشه رحمی کن هواس سنبلت وقت است از کف مو برویاند
4 چه غم دارم گر افتادم زپا در جستجوی او؟ هجوم شوق صد بال و پر از بازو برویاند
5 اگر یک کف عرق زان سنبل تر بر زمین ریزد زمین از هر کف خاکی گل شب بو برویاند
6 هلاک خواب شیرین خسرو و غافل ازین معنی که خون بیگناهان خنجر از پهلو برویاند
7 خوشا خار سر دیوار و بخت سبز او صائب اگر طالع گل ما را به این نیرو برویاند