-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ز باده حالت فرزانه می توان دانست حریف را به دو پیمانه می توان دانست
2 فروغ حسن درین انجمن نمی ماند ز بیقراری پروانه می توان دانست
3 خراب حالی من ترجمان عشق بس است که زور سیل ز ویرانه می توان دانست
4 بلند همتی ساقیان میکده را ز طاق ابروی مردانه می توان دانست
5 عیار چهره چون آفتاب ساقی را ز جوش سینه میخانه می توان دانست
6 حضور گوشه نشینان کنج عزلت را ز بستن در کاشانه می توان دانست
7 زبان شکوه بود حاصل برومندی ز خوشه بستن هر دانه می توان دانست
8 اگر تو چشم توانی ز هر دو عالم بست ره برون شد ازین خانه می توان دانست
9 ز برگریز پر و بال شوق می ریزد بهار شورش دیوانه می توان دانست
10 رسیده اند ز پرسش به کعبه راهروان به جستجو ره میخانه می توان دانست
11 تمام شد سخن و حرف زلف او برجاست درازی شب از افسانه می توان دانست
12 قماش حسن گلوسوز شمع را صائب ز جانفشانی پروانه می توان دانست