صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

ز دل بیرون نرفت از قرب از صائب تبریزی غزل 6763

غزل 6763 ام از 9863 غزلیات

ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری

1 ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری نمی سازد خنک بیمار را دل شمع کافوری

2 به امید نگاهی خاک ره گشتم، ندانستم که زیر پا تو بی پروا نمی بینی ز مغروری

3 تویی در دیده ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی دانم ز نزدیکی کنم فریاد یا دوری

4 نظربازان ازان باشند گه دیوانه گه عاقل که در یک کاسه دارد چشم او مستی و مستوری

5 توان بی پرده دیدن در لباس آن سرو سیمین را که در فانوس عریانتر نماید شمع کافوری

6 بود واصل به جانان هر که را پر رخنه گردد دل که نبود مانع نظاره چون پرده است زنبوری

7 ز حد خویش پا بیرون منه تا دیده ور گردی که بینایی شود در خانه خود کور را کوری

8 بود بسیار، اندک کلفتی دلهای نازک را به مویی می شود خاموش چینی های فغفوری

9 ز حرف حق درین ایام باطل بوی خون آید عروج دار دارد نشائه صهبای منصوری

10 نمی گردد حلاوت با ملاحت جمع در یک جا چسان صائب در آن لب جمع شد شیرینی و شوری؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری

شاعر شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری چه کسی است ؟

شاعر شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری صائب تبریزی می باشد.

شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری چیست ؟

قالب شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری غزل است

مضمون اصلی شعر ز دل بیرون نرفت از قرب جانان داغ مهجوری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر