-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 ز ناله گر دل بی برگ ما نوا می داشت چو غنچه از گره خود گرهگشا می داشت
2 خبر ز عشق ندارد دل فسرده من وگرنه آتش سوزنده زیر پا می داشت
3 هزار قافله هر دم ز خود سفر می کرد اگر ز خویش سفرکرده نقش پا می داشت
4 به گرد چشم تو خواب غرور کی می گشت؟ شکست شیشه دلها اگر صدا می داشت
5 کجاست صائب آتش نفس، که وقت مرا همیشه خوش به سخنهای آشنا می داشت