صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

ز روی گرم تو خورشید حشر از صائب تبریزی غزل 1846

غزل 1846 ام از 9863 غزلیات

ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8

1 ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت قیامت از لب چون پسته تو شور گرفت

2 نقاب شرم چو از روی آتشین برداشت کلیم دست به رخسار شمع طور گرفت

3 دو صبح دست در آغوش یکدگر کردند گلوی شیشه چو با ساعد بلور گرفت

4 چنان شکستگی دل ز پا فکند مرا که نقش، پهلویم از نقش پای مور گرفت

5 ز آشیانه خفاش، دل سیه تر بود رخ تو خانه چشم مرا به نور گرفت

6 دلی که داشتم از جان خود عزیزترش کمان ابروی او از کفم به زور گرفت

7 نمی شوند ز نان سیر، دست چرخ مگر خمیر مایه خلق از گل تنور گرفت!

8 ز چاه کلک من آید گهر برون صائب چنان که طوفان جوش از دل تنور گرفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت

شاعر شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت چه کسی است ؟

شاعر شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت صائب تبریزی می باشد.

شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت چیست ؟

قالب شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت غزل است

مضمون اصلی شعر ز روی گرم تو خورشید حشر نور گرفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.