- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن
2 چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام چه لازم است تملق به باغبان کردن؟
3 دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟ که خط ترا نتوانست مهربان کردن
4 نهان چگونه کنم عشق را، که ممکن نیست به پنبه آتش سوزنده را نهان کردن
5 ز عارفان نظربسته از جهان، آید به چشم بسته نگهبانی جهان کردن
6 ز روزگار جوانی تو دلپذیرتری ترا چگونه فراموش می توان کردن؟
7 دلی است نرم مرا چون طلای دست افشار چرا به سنگ محک باید امتحان کردن؟
8 ز شوق مرحله پیمای عشق می آید چو کبک کوه گرانسنگ را روان کردن
9 به کیمیای اثر می توان درین عالم دو روزه هستی خود عمر جاودان کردن
10 به خون مرده بود نیشتر زدن صائب به بی غمان، سخن عشق را بیان کردن