-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای غنچهلب که سر به گریبان کشیدهای در پردهای و پرده عالم دریدهای
2 برق سبکعنانی و کوه گران رکاب در هیچ جا نه و همه جا آرمیدهای
3 تمکین لفظ و شوخی معنی است در تو جمع در جلوهای و پای به دامن کشیدهای
4 صد پیرهن غریبتر از یوسفی به حسن در مصر ساکنی و به کنعان رسیدهای
5 چشم بد از تو دور که چون طفل اشک من هر کوچهای که هست به عالم، دویدهای
6 در پله غرور تو دل گرچه بیبهاست ارزان مده ز دست که یوسف خریدهای
7 غیر از نگاه عجز که از دور میکند ای سنگدل ز صائب مسکین چه دیدهای؟