-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سخن ز لعل لبت آبدار می گردد ز روی گرم تو شبنم شراب می گردد
2 اگر به آب رسانم بنای میکده را همان سرم چو حباب از خمار می گردد
3 خراب صاف ضمیران کنج میکده ام ز دود آینه شان بی غبار می گردد
4 چگونه خراب تواند فکند بستر ناز؟ درون پرده چشمی که خار می گردد
5 که کرد شعله گستاخ را به چوب، ادب؟ عبث مودب منصور، دار می گردد
6 گهر که چشم و چراغ دکان امکان است به نیم ناز خریدار، خوار می گردد
7 ز بس که پاک سرشت اوفتاده ام صائب گهر ز پاکی من شرمسار می گردد