- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبت ز خنده دندان نما گهر ریزد تبسم تو در آب گهر شکر ریزد
2 اگر ز سوز دل خود حکایتی گویم ز چشم شعله، روان گریه شرر ریزد
3 نظر ز سوزن مژگان یار می دوزم به چشم آبله ام چند نیشتر ریزد؟
4 اگر فتد به غلط راه بر گلستانت ز شاخ گل به سرت عندلیب زر ریزد
5 مرا به خلوت شرم و حجاب او مبرید به جوی شیر چه لازم کسی شکر ریزد؟
6 صدف نیم که دهن واکنم به ابر بهار به جای قطره اگر بر لبم گهر ریزد
7 ستم به قدر هنر می کشند اهل هنر به شاخ، سنگ به اندازه ثمر ریزد
8 به روی بحر توکل نه آن سبکسیرم که شیشه در ره من موجه خطر ریزد
9 دم مسیح و لب خضر خاک می بوسند چو زلف جوهر تیغ تو تا کمر ریزد
10 چنان به درد بگریم ز کاوش مژه اش که خون مرگ ز مژگان نیشتر ریزد
11 نظر ز چهره شیرین یار می پوشد به روی آینه تا کی کسی گهر ریزد؟