لب ترا خط سبز آمد از کمین از صائب تبریزی غزل 6354

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

لب ترا خط سبز آمد از کمین بیرون

1 لب ترا خط سبز آمد از کمین بیرون چه زهر بود که آمد ازین نگین بیرون

2 به مهر خال شود تنگ جا درین محضر اگر ز روی تو آید خط این چنین بیرون

3 هوای کوی خرابات آنقدر شوخ است که تخم سوخته می آید از زمین بیرون

4 به استخون نرسد تا ز فقر تیغ ترا مکن چو نال قلم دست از آستین بیرون

5 ز عشق او دل تنگی شده است قسمت من که از بهشت مرا می برد غمین بیرون

6 ز کار بسته من عاجزست تردستی که از جبین سپر برده است چین بیرون

7 نشسته نقش کجی آنچنان درین ایام که نام، راست نمی آید از نگین بیرون

8 اگر چه ناله من چرخ را ز جا برداشت نیامد از لب کس صائب آفرین بیرون

عکس نوشته
کامنت
comment