-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 صفای حسن تو از خط به جای خویشتن است درین غبار همان بر صفای خویشتن است
2 هنوز می چکد از چهره تو آب حیات هنوز سرو قدت در هوای خویشتن است
3 اگر چه حسن تو از خط شده است پا به رکاب سبک عنانی زلفت به جای خویشتن است
4 هنوز گردش چشم تر است دور بجا هنوز گوش تو مست نوای خویشتن است
5 هنوز آن صف مژگان ز هم نپاشیده است هنوز چشم تو محو لقای خویشتن است
6 هنوز مرکز حسن است خال مشکینت هنوز زلف تو زنجیر پای خویشتن است
7 هنوز لطف بجا صرف می شود بیجا هنوز رنجش بیجا به جای خویشتن است
8 نبسته است به زنجیر پای ما را عشق قلاده سگ ما از وفای خویشتن است
9 ز تنگنای صدف بی حجاب بیرون آی که گوهر تو نهان در صفای خویشتن است
10 دماغ بنده نوازی نمانده است ترا وگرنه بندگی ما به جای خویشتن است
11 ز آشنایی مردم حذر کند صائب کسی که از ته دل آشنای خویشتن است