-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای چشم تو خونریزتر از دور زمانه مژگان ترا مردمک دیده نشانه
2 مجروح دم تیغ ترا مژده کشتن پیغام صبوحی است به مخمور شبانه
3 می بود اگر با دل صد چاک چه می شد؟ ربطی که سر زلف ترا هست به شانه
4 خال تو کمر بسته به دل بردن عشاق چون مور حریصی که برد دانه به خانه
5 عاشق حذر از آه هوسناک ندارد کز تیر هوایی بود آسوده نشانه
6 زلف تو چنین گر دل عشاق کند خون سرپنجه مرجان شود از زلف تو شانه
7 پروانه پرسوخته می بود فلک ها می داشت اگر آتش حسن تو زبانه
8 مژگان تو از دیده و دل گشت ترازو هر چند به تیری نتوان زد دو نشانه
9 در رفتن هوش است عجب طبل رحیلی آواز دف و بانگ نی و صوت چغانه
10 صائب نکشی تا به گریبان سر خود را هرگز نبری گوی سعادت ز میانه