- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اسیر جبه ودستار چند خواهی بود به هیچ وپوچ گرفتار چند خواهی بود
2 ز آفتاب گذشتند گرم رفتاران چوسایه در ته دیوار چند خواهی بود
3 رسید بر سر دیوار آفتاب حیات خراب ساغر سرشار چند خواهی بود
4 درین محیط که موج صیقل دگرست نهفته در ته زنگار چند خواهی بود
5 بود ز مایه خودخرج خودفروشان را سپند گرمی بازار چند خواهی بود
6 ملایمت به خسیسان ثمر نمی دارد به خاک شوره گهربار چند خواهی بود
7 بشو ز چهره جان گردخواب غفلت را نقاب دولت بیدار چند خواهی بود
8 درین بساط که بی پرده می خزند سخن درون پرده چواسرار چند خواهی بود
9 زمین پاک طلب کن برای دانه خویش مقیم عالم غدار چند خواهی بود
10 به گرد نقطه خال پریرخان صائب سبک رکاب چوپرگار چند خواهی بود