-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 جوش می خشتی اگر از خم صهبا برداشت سقف این میکده را جوش من از جا برداشت
2 دست اگر در کمر کوه کند می گسلد زور شوقی که مرا سلسله از پا برداشت
3 شوری از ناله مجنون به بیابان افتاد که دل از سینه لیلی ره صحرا برداشت
4 من نه آنم که تراوش کند از من سخنی پرده از راز من آن آینه سیما برداشت
5 پای من بر سر گنج است به هر جا که روم تا که از خاک مرا آبله پا برداشت
6 چه ز اندیشه تجرید به خود می لرزی؟ سوزنی بود درین راه، مسیحا برداشت
7 شرم اندیشه گداز تو که روزافزون باد از دل اهل هوس یاد تمنا برداشت
8 طاقت دیدن همچشم که دارد صائب؟ دید از دور مرا بلبل و غوغا برداشت