- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای زلف سرکش تو ز بالا کشیدهتر مژگان و چشم شوخ تو از هم رمیدهتر
2 از من مپوش چهره که فردوس تازه روی شبنم نداشته است ز من پاک دیدهتر
3 حیرانی جمال تو شد انجمنفروز سیماب را ز آینه کرد آرمیدهتر
4 عاشق چگونه در نظر آرد ترا، که هست سر تا به پای حسن تو از هم رمیدهتر
5 هرچند آفتاب به هر کوچهای دوید رسوایی من است به عالم دویدهتر
6 عاشق کسی بود که چو بیاختیار شد دارد عنان شرم و ادب را کشیدهتر
7 زنهار پا ز عالم حیرت برون منه کآنجاست آسمان ز زمین آرمیدهتر
8 زندان به روزگار شود دلنشین و ما هر روز میشویم ز دنیا گزیدهتر
9 شاخ از ثمر خم و بیحاصلی فزود هرچند بیشتر قد ما شد خمیدهتر
10 در کام مار دم زده، انگشت مارگیر هرگز نبوده است ز من دل گَزیدهتر
11 صائب مقام دام بود خاکهای نرم پرهیز کن ز هر که بود آرمیدهتر