-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گل ز شوخ چشمی اغیار غافلی از سادگی ز زخم خس و خار غافلی
2 ای گل ز دامن تر اغیار غافلی آیینه ای، ز آفت زنگار غافلی
3 در خواب ناز نرگس خود را ندیده ای از ترکتاز فتنه بیدار غافلی
4 آیینه خمار شکن پیش دست توست از اضطراب تشنه دیدار غافلی
5 هر موی بر تن تو شود آه حسرتی آگاه اگر شوی که چه مقدار غافلی
6 افکنده ای بساط اقامت به زیر چرخ در تنگنای بیضه ز گلزار غافلی
7 دولت طلب ز سایه بال هما کنی از خواب امن سایه دیوار غافلی
8 چون رشته دست پیش گهر می کنی دراز از گنج خویش در ته دیوار غافلی
9 چسبیده ای چو نی به شکرخواب عافیت از جستجوی دولت بیدار غافلی
10 زان چون جرس همیشه دلت می تپد که تو در کاروان ز قافله سالار غافلی
11 واقف نه ای ز رفتن عمر سبک عنان چون کاروان ریگ ز رفتار غافلی
12 داری گمان که با تو به دل گشته است راست صائب ز مکر عالم غدار غافلی