-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جرأتی کو تا ز خواب ناز بیدارش کنم ساغری چون دولت بیدار در کارش کنم
2 قلب من شایسته سودای ماه مصر نیست خرده جان را مگر صرف خریدارش کنم
3 چون توانم دامن افشاند از گل بی خار او من که نتوانم ز پای خود برون خارش کنم
4 ره به آن موی میان بردن نمی آید ز من رشته جان را مگر پیوند زنارش کنم
5 حسن بی پروا نمی گردد به عاشق مهربان هرنفس از ناله گرمی چه آزارش کنم
6 باردوش هرکه گردم چون سبوی پرشراب در تلافی از غم عالم سبکبارش کنم
7 رحم اگر مانع نمی گردید از جرات مرا می توانستم به درد خود گرفتارش کنم
8 مورم اما گرسلیمان را گذار افتد به من صائب از راه نصیحت حرف در کارش کنم