صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

نتوان به خواب کرد مسخر از صائب تبریزی غزل 714

غزل 714 ام از 9863 غزلیات

نتوان به خواب کرد مسخر خیال را

1 نتوان به خواب کرد مسخر خیال را جز پیچ و تاب نیست کمند این غزال را

2 در عالم خیال، بهارست چار فصل بلبل به چتر گل ندهد زیر بال را

3 هر چند حسن را خطر از چشم پاک نیست پنهان ز آب و آینه کن آن جمال را

4 رحمی به شیشه خانه دلهای خلق کن از می مکن دو آتشه آن رنگ آل را

5 از گلشنی که سرو تو دامن کشان رود بی طاقتی ز ریشه برآرد نهال را

6 برگ نشاط نیست درین تیره خاکدان ریحان ز آه سرد بود این سفال را

7 ده در شود گشاده، شود بسته چون دری انگشت، ترجمان زبان است لال را

8 با تیرگی بساز که ابروی عنبرین یکشب سفید گشت ز منت هلال را

9 بر جرم من ببخش که آورده ام شفیع اشک ندامت و عرق انفعال را

10 در ملک خویش رخنه فکندن ز عقل نیست زنهار بسته دار زبان سؤال را

11 صائب کشید سر به گریبان نیستی تسخیر کرد مملکت بی زوال را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را

شاعر شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را چه کسی است ؟

شاعر شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را صائب تبریزی می باشد.

شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را چیست ؟

قالب شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را غزل است

مضمون اصلی شعر نتوان به خواب کرد مسخر خیال را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر