- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می شود دل مضطرب چون گریه ام زور آورد ناخدا را شور دریا بر سر شور آورد
2 چین زلف مشک بیزی کو، که از تحریک او زخم کافر نعمتم ایمان به ناسور آورد
3 بی ادب پروانه ای دارم که جذب همتش موکشان صد شعله را از خلوت طور آورد
4 در خم دام فراموشی به خود درمانده ایم دانه ای از بهر مرغ ما مگر مور آورد
5 هر شرابی نیست صائب با دماغم سازگار عشق کو تا جرعه ای از خون منصور آورد