تو و آوازه خوبی و من و زاری از صائب تبریزی غزل 5241

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

تو و آوازه خوبی و من و زاری دل

1 تو و آوازه خوبی و من و زاری دل تو و بیماری چشم و من و بیماری دل

2 شکن بی سرو پا حلقه بیرون درست در سواد سر زلف تو ز بسیاری دل

3 برس ای عشق جوانمرد به فریاد مرا که ازاین بیش ندارم سر غمخواری دل

4 نیست یک ذره که همرنگ سویدا نبود در سراپای وجودم ز سیه کاری دل

5 می کند عشق مرا از دوجهان فارغبال چون گرفتار نباشم به گرفتاری دل

6 محو عشق است و زهر نحو در او نقشی هست ساده لوحی نتوان یافت به پرکاری دل

7 هست هرآینه را صیقل دیگر صائب جز به خاکستر تن نیست صفاکاری دل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر