- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان خانه برانداز که از خانه زین خاست چندان ز جهان گرد برآمد که زمین خاست
2 موجی است که تاج از سر فغفور رباید چینی که ز ابروی تو ای تلخ جبین خاست
3 در خانه زین زلزله افکند ز شوخی آن فتنه ایام چو از روی زمین خاست
4 زان لنگر تمکین که به آهوی تو دادند صیاد تو مشکل که تواند ز کمین خاست
5 در بادیه عشق، سمومی است جگرسوز هر ناله گرمی که ازین خاک نشین خاست
6 گل کرد غبار خط ازان خال بناگوش خوش فتنه ای از دامن این گوشه نشین خاست
7 هر چند که یک نقش فزون نیست نگین را صد نقش مخالف لب او را ز نگین خاست
8 برخیز به تدریج، که از عالم اسباب یکره نتوان در نفس بازپسین خاست
9 صائب به همین تازه غزل کز قلمت ریخت زنگ الم از سینه عشاق حزین خاست