با جام باده در وطن امروز بر فروز از عمعق بخاری

عمعق بخاری

عمعق بخاری

عمعق بخاری

با جام باده در وطن امروز بر فروز

1 با جام باده در وطن امروز بر فروز آن گوهری که هست مدد در صفای جان

2 قد بلند او بمثل مثل نارون رنگ عجیب او بصفت رنگ ناردان

3 بیگانه از ستاره ولیکن ستاره بار بی بهره از عقیق ولیکن عقیق سان

4 رخشان ترست پیکرش از جنس آفتاب پیچان ترست قالبش از شاخ خیزران

5 در گوش او ز گوهر چرخست گوشوار بر فرق او ز مشک سیاهست طیلسان

6 شنگرف را بگونه دلیل معینست لیکن همی نماید زنگار ازو دخان

7 چون خاطر کریم صفا اندرو پدید چون همت بلند جوادی درو عیان

8 چون بر زمین ز پیکر خود سایه افگند سوی سپهر پشه زرین شود روان

9 نقصان کجا رسد بطبایع ز روزگار؟ تا اوست بر سپاه طبایع خدایگان

عکس نوشته
کامنت