با مردم آنچه شعله ادراک از صائب تبریزی غزل 4194

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

با مردم آنچه شعله ادراک می کند

1 با مردم آنچه شعله ادراک می کند کی برق خانه سوز به خاشاک می کند

2 ای عشق غافلی که جدا از حضور تو آسودگی چه با من غمناک می کند

3 کی می رسد به اهل جنون عمر اهل عقل مجنون هزار سلسله درخاک می کند

4 هر کس گره کند به دل ازدوست شکوه را تخم عداوتی است که در خاک می کند

5 کرده است از ثمر به وصال شکوفه صلح از خیر هر که سیم وزر امساک می کند

6 هر چند پا ز کوی خرابات می کشم دستی بلند در طلبم تاک می کند

7 از سر گذشته تو چو قمری ز طوق خود در بیضه فکر حلقه فتراک می کند

8 خواهد به سعی پنجه مرجان کند سفید آن کس که اشک از مژه ام پاک می کند

9 واعظ ز خبث خلق دهن را نکرده پاک دندان خود سفید به مسواک می کند

10 من چون ز می شکفته نباشم درین چمن کز گریه عذر خواهی من تاک می کند

11 چون صبح سر زند ز گریبانش آفتاب هرکس به صدق پیرهنی چاک می کند

12 امروز غیر طبع سخن آفرین تو صائب که رتبه سخن ادراک می کند

عکس نوشته
کامنت
comment