-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با لب خاموش هر کس غوطه در خون می زند بوسه چون ساغر بر آن لبهای میگون می زند
2 نیست لیلی را بغیر از پرده دل محملی در بیابان قطره بیهوده مجنون می زند
3 گوشه گیری شهپر پرواز باشد فکر را جوش صهبا در خم خالی فلاطون می زند
4 سرو را هر چند آورده است زیر بال و پر همچنان قمری زکوکو نعل وارون می زند
5 مهر خاموشی مرا دلسرد از گفتار کرد تب به یک تبخال از تن خیمه بیرون می زند
6 می کند بیدار صائب فتنه خوابیده را کوته اندیشی که بر دشمن شبیخون می زند