هر که بر دار فنا مردانه از صائب تبریزی غزل 2406

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد

1 هر که بر دار فنا مردانه پشت پا نزد غوطه در سرچشمه خورشید چون عیسی نزد

2 چون صدف در دامن خود گوهر مقصد نیافت تا به جان بی نفس غواص بر دریا نزد

3 خون دل شد در بساط سینه اش یاقوت و لعل هر که زیر تیغ چون کهسار دست و پا نزد

4 هست راهی چون گهر دلهای سنگین را به هم تیشه خود کوهکن بیهوده بر خارا نزد

5 گرد آن وحشی به جست وجو نمی آید به چشم قطره بیش از من کسی در دامن صحرا نزد

6 از سیاهی داغ آب زندگی آمد برون مشت آبی هیچ کس بر روی بخت ما نزد

7 جوش خون صائب دل تنگ مرا در هم شکست هیچ کس جز زور می سنگی بر این مینا نزد

8 شد ز وصل غنچه صائب مشکبو باد سحر وای بر آن کس که دستی بر در دلها نزد

عکس نوشته
کامنت
comment