- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست کار حق بر طاق نسیان مانده، در کار خودست
2 خضر آسوده است از تعمیر دیوار یتیم هر کسی را روی در تعمیر دیوار خودست
3 کیست از دوش کسی باری تواند برگرفت؟ گر همه عیسی است در فکر خر و بار خودست
4 پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست
5 گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
6 چون تواند خار حسرت از دل بلبل کشید؟ غنچه بی دست و پا درمانده خار خودست
7 خرجها دخل است چون باشد به جای خویشتن هر که می آید به کار خلق، در کار خودست
8 چشم صائب چون صدف برابر گوهر بار نیست زیر بار منت طبع گهربار خودست