هر که را دیدیم در عالم گرفتار از صائب تبریزی غزل 965

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست

1 هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست کار حق بر طاق نسیان مانده، در کار خودست

2 خضر آسوده است از تعمیر دیوار یتیم هر کسی را روی در تعمیر دیوار خودست

3 کیست از دوش کسی باری تواند برگرفت؟ گر همه عیسی است در فکر خر و بار خودست

4 پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست

5 گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست

6 چون تواند خار حسرت از دل بلبل کشید؟ غنچه بی دست و پا درمانده خار خودست

7 خرجها دخل است چون باشد به جای خویشتن هر که می آید به کار خلق، در کار خودست

8 چشم صائب چون صدف برابر گوهر بار نیست زیر بار منت طبع گهربار خودست

عکس نوشته
کامنت
comment