-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که از درد طلب شکوه کند نامردست عشق دردی است که درمان هزاران دردست
2 کثرت خلق به وحدت نرساند نقصان که علم غوطه به لشکر زده است و فردست
3 مهر و مه نور دهد تا نظر ما بیناست چرخ در گرد بود تا سر ما در گردست
4 کوچه گردان جنون موج سرایی دارند عشرت روی زمین رزق بیابانگردست
5 جرم ابنای زمان را ز فلک می دانیم هر چه شب دزد نماید گنه شبگردست
6 مس طلا می شود از نور عبادت صائب روی شبخیز چو خورشید ازان رو زردست