صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

هر که بیخود شد، قدم در از صائب تبریزی غزل 1346

غزل 1346 ام از 9863 غزلیات

هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت

1 هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت هر که دست افشاند بر جان، پای در منزل گذاشت

2 بوستان از شاخ گل دستی که بالا برده بود در زمان سرو خوشرفتار او بر دل گذاشت

3 وقت آن کس خوش که چون گل با دهان زرفشان خونبهای خویش را در دامن قاتل گذاشت

4 پیش ازین بر گرد سرگشتن چنین رسوا نبود این بنای خیر را پروانه در محفل گذاشت

5 برق عالمسوز شد در خرمن مجنون فتاد از نگاه گرم، هر داغی که بر محمل گذاشت

6 دست ما می شد به آن معراج گردن سرفراز چند روزی می توانستیم اگر بر دل گذاشت

7 صحبت جان با تن خاکی دو روزی بیش نیست موج را دریا نخواهد در کف ساحل گذاشت

8 تربیت می کرد تخم شوق را دهقان عشق یک دو روز آیینه ما را اگر در گل گذاشت

9 میل من با طاق ابروی بتان امروز نیست در ازل معمار دیوار مرا مایل گذاشت

10 دور کرد از خانه خود دولت ناخوانده را هر که صائب دست رد بر سینه سایل گذاشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت

شاعر شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت چه کسی است ؟

شاعر شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت صائب تبریزی می باشد.

شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت چیست ؟

قالب شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت غزل است

مضمون اصلی شعر هر که بیخود شد، قدم در آستان دل گذاشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر