- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که پشت پای چون شبنم به آب و رنگ زد در حریم مهر تابان تکیه بر اورنگ زد
2 چون می انگور، صاف بیخودی غماز نیست می توان میخانه ها زین باده بیرنگ زد
3 درد پنهان را زبان عرض مطلب کوته است بوی می از شیشه نتواند برون چون رنگ زد
4 خال لیلی جامه در نیل مصیبت می زند تا کدامین سنگدل یارب به مجنون سنگ زد
5 نیست امید برومندی ز خال نوخطان حاصلش افسوس باشد دانه را چون زنگ زد
6 شیر در دست هجوم مور عاجز می شود چون تواند پنجه مژگان با خط شبرنگ زد؟
7 نامه سربسته از تاراج مضمون ایمن است در حریم بیضه می بایست بر آهنگ زد
8 از شبیخون حوادث لشکرش در هم شکست هر که صائب در مقام صلح طبل جنگ زد