-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که عاشق نیست خون در پیکرش افسرده ست گفتگو با زاهدان تلقین خون مرده است
2 پشت سر بسیار خواهد دید عمر خضر را از دم تیغ شهادت هر که آبی خورده است
3 در غم عاشق بود هر چند بی پرواست حسن فکر بلبل غنچه را سر در گریبان برده است
4 بوی خون می آید امروز از لب میگون یار تا به یاد او که دندان بر جگر افشرده است؟
5 در غریبی وا شود صائب دل ارباب درد غنچه ما تا بود در بوستان پژمرده است