-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه باریک شد از فکر، سخنور گردد رشته شیرازه جمعیت گوهر گردد
2 بیش ازین تاب ندارم، به جنون خواهم زد شانه تا چند در آن زلف، سراسر گردد؟
3 دیدنش می برد از هوش نظر بازان را دیده هرکه ز روی تو منور گردد
4 حسن در هر نظری جلوه دیگر دارد سخن تازه محال است مکرر گردد
5 صحبت زنده دلان جو که گرانقدر شود آب بی قیمت اگر در دل گوهر گردد
6 چون خس و خار درین بحر سبک کن خود را تا ترا موج خطر دامن مادر گردد
7 شوق پروانه ز مهتاب شود بیش به شمع تشنه تر تشنه دیدار ز کوثر گردد
8 از قناعت نشود هرکه توانگر صائب نیست ممکن به زر و سیم توانگر گردد