که می نالد که آه از جان از صائب تبریزی غزل 3049

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

که می نالد که آه از جان شیدا برنمی خیزد؟

1 که می نالد که آه از جان شیدا برنمی خیزد؟ که می سوزد که دود از خرمن ما برنمی خیزد؟

2 عبث ای ابر زحمت می دهی دریای رحمت را به صد طوفان غبار از خاطر ما برنمی خیزد

3 غبار خاطری دایم به چشم پرده می پوشد که می گوید که گرد از روی دریا برنمی خیزد؟

4 اگر از عرش افتد کس، امید زیستن دارد کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمی خیزد

5 کدامین شب خیال خال او در سینه می آید که مانند سپند از جا سویدا برنمی خیزد

عکس نوشته
کامنت
comment