- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زبان شانه را از حرف زلفش کی توان بستن؟ پریشان گوی را نتوان ز غمازی زبان بستن
2 کسی تا چند ریزد خار در چشم تماشایی؟ خدا فرصت دهد، خواهیم نخل باغبان بستن
3 ز پرکاری نظر می پوشد از عشاق سودایی دکان داری است در جوش خریداران دکان بستن
4 غنیمت می شمارم صحبت گل، نیستم بلبل که عمرم بگذرد ایام گل در آشیان بستن