هر کجا قصه آن طره و کاکل از صائب تبریزی غزل 3337

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد

1 هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد

2 که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد

3 دامنش در گرو خار ندامت ماند شوخ چشمی که ز عاشق به تغافل گذرد

4 دامن حسن غیور تو ازان پاکترست که تمنای تو در خاطر بلبل گذرد

5 ننهم پای ارادت به حریمی که در او حرف طول امل و عرض تجمل گذرد

6 گریه حسرت ما از سر افلاک گذشت سیل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد

7 کشتی عقل، خراباتی این گرداب است زهره کیست دلیر از قدح مل گذرد؟

8 بس که در هر گذری راهزنی پنهان است رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد

9 اگر از عمر گرانمایه بیابد مهلت صائب آن نیست ز کشمیر و ز کابل گذرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر