-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کجا حرف شراب ارغوانی می رود از دهان خضر آب زندگانی می رود
2 ناامیدی می دواند موسی ما را به طور دیگ شوق ما بسر از لن ترانی می رود
3 هیچ کس از کاروان شوق در دنبال نیست آتش اینجا پیش پیش کاروانی می رود
4 حاجت دام و کمندی نیست در تسخیر من چون ترا می بینم از خونم روانی می رود
5 کعبه چون بر تن لباس شبروان پوشیده است؟ گر نه شبها بر سر کویش نهانی می رود
6 صائب ازدل می رود بیرون خیال وصل او گر ز خاطر یاد ایام جوانی می رود