چشم خوشی که مست و خرابش از صائب تبریزی غزل 1860

1 چشم خوشی که مست و خرابش شوم کجاست؟ سر خوش ز شیوه های عتابش شوم کجاست؟

2 آن برق خانه سوز که داغش شوم چه شد؟ وان سیل تندرو که خرابش شوم کجاست؟

3 لرزان ز سردسیر صباحت رسیده ام حسن برشته ای که کبابش شوم کجاست؟

4 خمیازه چه واکند آغوش اشتیاق؟ پیمانه ای که مست و خرابش شوم کجاست؟

5 دشنام تلخ را به صد ابرام می دهد بختی که قابل شکرابش شوم کجاست؟

6 آن طالع بلند که در بزم خیرگی محرم به بندبند نقابش شوم کجاست؟

7 نتوان گرفت کام به بیداری از لبش دستی که محرم رگ خوابش شوم کجاست؟

8 صد پرده از حجاب فکنده است بر عذار چشمی که پرده سوز حجابش شوم کجاست؟

9 از همعنانیش نفس برق سوخته است پایی که بوسه چین رکابش شوم کجاست؟

10 صائب همین بس است که خواند سگ خودم بختی که سربلند خطابش شوم کجاست؟