- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از گردش افلاک کجا دل گله دارد این خانه ویران چه غم زلزله دارد
2 هر چند شکستن پر و بالی است گهر را یوسف ز دل آزاری اخوان گله دارد
3 از شکوه همین موج سراپای زبان نیست دریا ز صدف هم دل پر آبله دارد
4 ابلیس کند راهزنی پیشروان را این گرگ نظر از رمه بر سر گله دارد
5 چون شمع به معراج رسد کوکب بختش در بزم جهان هرکه زبان گله دارد
6 مشتاب در ین ره که نفس سوختگانند هر لاله دلسوخته کاین مرحله دارد
7 از زلف حذر کن که دلش چاک چو شانه است هر کس که فزون ربط به این سلسله دارد
8 آن را که بود شوق به تن بار نگردد ریگی که روان نیست غم راحله دارد
9 در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر این قافله دارد
10 صائب به زر قلب دهد یوسف خود را پاکیزه کلامی که نظر بر صله دارد