- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنجا که شوق دست حمایت بدر کند شبنم در آفتاب قیامت سفر کند
2 قارون شود ز لخت دل وپاره جگر بر هر زمین که قافله ما گذر کند
3 انجام تخم سوخته پامال گشتن است آن دانه نیست دل که سر از خاک برکند
4 پیچیده تر زجوهر تیغ است راه عشق خونش به گردن است که این راه سرکند
5 طوطی اگر به چاشنی حرف خود رسد گردد دهانش تلخ چو یاد شکر کند
6 گشتیم چون صبا به سراپای لاله زار داغ نیافتیم که دل را خبر کند
7 چون عاملی که دل ز در خانه جمع کرد حاجی ستم به خلق خدا بیشتر کند
8 در منزل نخست دل خویش می خورد چون راهرو به توشه مردم سفر کند
9 در خلوت دل است تماشای هر دو کون صائب چگونه سر ز گریبان بدر کند