- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جنون کجاست که دستی به کار بگشاییم ز کار چرخ گره غنچه وار بگشاییم
2 ز برق آه بسوزیم مهر و ماهش را گره ز رشته لیل و نهار بگشاییم
3 چنین که تنگ گرفته است روزگار به ما امید نیست درین روزگار بگشاییم
4 گل از جدایی ما می کند گریبان چاک چه لازم است گریبان به خار بگشاییم
5 متاع ما سخن و خلق پنبه در گوشند درین قلمرو و غفلت چه بار بگشاییم؟
6 فلک ز کاهکشان تنگ بسته است کمر چگونه ما کمر کارزار بگشاییم؟
7 به زور بازوی اقبال کار پیش نرفت مگر به قوت دل این حصار بگشاییم
8 چنین که مست غرورند عالمی صائب سرفسانه شیرین چه کار بگشاییم؟