- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل را کجا به زلف رسا می توان رساند این پا شکسته را به کجا می توان رساند
2 سنگین دلی و گرنه ازان لعل آبدار صد تشنه را به آب بقامی توان رساند
3 در کاروان بیخودی ما شتاب نیست خود را به یک دو جام به ما می توان رساند
4 از خود بریده بر سر آتش نشسته ایم ما را به یک نگه به خدا می توان رساند
5 در شیشه کرده است مرا خشکی خمار در موسمی که می ز هوا می توان رساند
6 در هیچ بزم خون ندهد نشأه شراب این باده در مقام رضا می توان رساند
7 بتوان به چرخ برد به همت غبار جسم این سرمه را به چشم سها می توان رساند
8 دامان برق را نتواند گرفت خار خود را به عمر رفته کجا می توان رساند
9 صائب کمند بخت اگر نیست نارسا دستی به آن دو زلف رسا می توان رساند