1 می کجا مهر حجاب از لب ما بردارد؟ نه حباب است که هر موج ز جا بردارد
2 رشته گوهر سیراب شود مژگانش هرکه خار از ره این آبله پا بردارد
3 دل صد پاره اگر همرهی ما نکند کیست در راه طلب توشه ما بردارد؟
4 در بیابان طلب تشنه جگر بسیارست به که هر آبله ای آب جدا بردارد
5 از مه عید جوانی دل ما صاف نشد مگر این زنگ ز دل قد دوتا بردارد
6 آنقدر دور مشو از نظر ای صبح امید که دل خونشده دستی به دعا بردارد
7 منفعل رفت ازین غمکده سیلاب برون کیست این گرد ملال از دل ما بردارد؟
8 می کند ساده زمین را ز عمارت صائب ابر اگر آب ز چشم تر ما بردارد
دیدگاهها **