1 به آسانی به روی زرد ما کی رنگ می آید؟ به دور ما می لعلی برون از سنگ می آید
2 تپیدنهای دل در گوش من آهسته می گوید که از تمهید صلح یار بوی جنگ می آید
3 اگر سیل سبکرفتار در دنبال من باشد همان از خواب سنگین، پای من بر سنگ می آید
4 من دیوانه بی اودر حریم خلد اگر باشم گل و شبنم به چشمم دامن پر سنگ می آید
5 زعشق پاکدامن حسن سرکش وحشتی دارد که طوطی در نظر آیینه را چون زنگ می آید
6 نمی گردد حجاب اهل بینش عالم صورت به چشم می شناسان نشأه پیش از زنگ می آید
7 زحسن عاقبت نومید نتوان شد به دل سختی نه آخر ناقه صالح برون از سنگ می آید؟
8 زخاک افسرده تر، از باد سر گردانترم صائب علاج درد من از آب آتش رنگ می آید